انباشته های یک دختر

چرا تا شکفتم / چرا تا تو را داغ بودم نگفتم / ...

انباشته های یک دختر

چرا تا شکفتم / چرا تا تو را داغ بودم نگفتم / ...

ما که را گول زدیم ؟!


 





بیخودی خندیدیم


که بگوییم دلی خوش داریم



بیخودی حرف زدیم


که بگوییم زبان هم داریم


و قفس هامان را


زود زود رنگ زدیم


و نشستیم لب رود


و به آب سنگ زدیم


مابه هر دیواری


آینه بخشیدیم



که تصور بکنیم


یک نفر با ماهست




ما زمان را دیدیم


خسته در ثانیه ها


باز با خود گفتیم



شب زیبایی هست!

بیخودی پرسه زدیم


صبحمان شب بشود


بیخودی حرص زدیم


سهممان کم نشود

ما خدا را با خود


سر دعوا بردیم


و قسم ها خوردیم


ما به هم بد کردیم


ما به هم بد گفتیم

بیخودی داد زدیم


که بگوییم توانا هستیم



بیخودی پرسیدیم


حال همدیگر را



که بگوییم محبت داریم


بیخودی ترسیدیم


از بیان غم خود


و تصور کردیم


که شهامت داریم


ما حقیقت ها را


زیر پا له کردیم


و چقدر حظ بردیم


که زرنگی کردیم

روی هر حادثه ای


حرفی از پول زدیم


از شما می پرسم


ما که را گول زدیم ؟!


ما که را گول زدیم ؟!



 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ب.ظ http://khanedust.blogsky.com


سلام عزیزم ! معلومه خودومن رو گول زدیم .

کمال ادب شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ب.ظ

سلام خاتون خانم
چه شعر با مسمایی !
راستی راستی جز این است که تو همه ی این موارد ما خودمون رو گول زدیم؟!
خدا خودشهم شاهده !

kaka سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:32 ب.ظ http://www.yaram.blogsky.com

سلام
خوبی چه خبر خیلی عالی بد مثل همیشه
چرا یادم بشه تو رو اخه من تو رو لینک دارم نفس
پیشم بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد